Saturday, July 4, 2009


ای درد توام درمان
در بستر ناکامی
ای یاد توام مونس
درگوشه تنهایی
و ای خاطره ات پونز
نوکتیز ته کفشم
این صندل رسوایی
این صندل رسوایی...
دیشب با مادرم دوام شد
حالم خرابه
توام که میگی نمیای
آخه من این همه غصه رو کجا ببرم
یه عالمه خون تو دلمه نمیدونم کجا توفش کنم