شش روز میگذره از آخرین باری که صدای دوست داشتنیتو شنیدم
به هر کی میشناختم گفتم که چقدر دلم واست تنگ شده الا به خودت
از دنیا بدم میاد که تورو به من نشون داد ولی زود مارو از هم گرفت
من تصمیم ندارم مثل نمایشنامه نواهای اسرار آمیز دلمو به این خوش کنم که واست بلاگ می نویسم
بلاگی که تو هیچ وقت نخواهی دید
ولی چی کار کنم که دلم واست تنگ شده
الان چندروزی می شه که خوابگاهو تحویل گرفتم
خوابگاه نگو بگو کمپ پناهندگان
دلم میخواد ینوشتن ادامه بدم ولی دلم چایی می خواد
هر گز تصور نمی کردم که بین این همه جمله عاشقانه که نثارم کردی از همه بیشتر دلم واسه این تنگ بشه
حسین من جی دارم
به هر کی میشناختم گفتم که چقدر دلم واست تنگ شده الا به خودت
از دنیا بدم میاد که تورو به من نشون داد ولی زود مارو از هم گرفت
من تصمیم ندارم مثل نمایشنامه نواهای اسرار آمیز دلمو به این خوش کنم که واست بلاگ می نویسم
بلاگی که تو هیچ وقت نخواهی دید
ولی چی کار کنم که دلم واست تنگ شده
الان چندروزی می شه که خوابگاهو تحویل گرفتم
خوابگاه نگو بگو کمپ پناهندگان
دلم میخواد ینوشتن ادامه بدم ولی دلم چایی می خواد
هر گز تصور نمی کردم که بین این همه جمله عاشقانه که نثارم کردی از همه بیشتر دلم واسه این تنگ بشه
حسین من جی دارم