Tuesday, January 18, 2011

ارزش انسان به لحظه ایست که برای انسانی دیگر از ارزشهایش می گذرد
ومن به خاطر ارزشهایم
از تو گذشتم
گذشتم و رفتم تنها ترک تو سخت دلم آشوب عادت کرده بودیم گذشته شب کافه ببوسمت و آغوش تو راه چه طولانی کوتاه گاز گرفتی آخ چای و پیشخدمتی که مارا نمی دید بافتنی طوسی مانتو صورتی سرما فاصله ی زیاد آخ اشک بغز من در گلو بی قرار اسم تو چرا کو کجاست پسر دیگر مرد دیگر و من باز تنها میگذارم
چون ترسویی بزرگ
تنها گذارنده ی بزرگ

Wednesday, September 30, 2009

شش روز میگذره از آخرین باری که صدای دوست داشتنیتو شنیدم
به هر کی میشناختم گفتم که چقدر دلم واست تنگ شده الا به خودت
از دنیا بدم میاد که تورو به من نشون داد ولی زود مارو از هم گرفت
من تصمیم ندارم مثل نمایشنامه نواهای اسرار آمیز دلمو به این خوش کنم که واست بلاگ می نویسم
بلاگی که تو هیچ وقت نخواهی دید
ولی چی کار کنم که دلم واست تنگ شده
الان چندروزی می شه که خوابگاهو تحویل گرفتم
خوابگاه نگو بگو کمپ پناهندگان
دلم میخواد ینوشتن ادامه بدم ولی دلم چایی می خواد
هر گز تصور نمی کردم که بین این همه جمله عاشقانه که نثارم کردی از همه بیشتر دلم واسه این تنگ بشه

حسین من جی دارم

Saturday, July 4, 2009


ای درد توام درمان
در بستر ناکامی
ای یاد توام مونس
درگوشه تنهایی
و ای خاطره ات پونز
نوکتیز ته کفشم
این صندل رسوایی
این صندل رسوایی...
دیشب با مادرم دوام شد
حالم خرابه
توام که میگی نمیای
آخه من این همه غصه رو کجا ببرم
یه عالمه خون تو دلمه نمیدونم کجا توفش کنم

Tuesday, June 23, 2009


یادته با هم رفتیم استدیو؟
یادته با هم صندوق پول دزدیدیم؟
یادته تابلو هارو با هم می کندیم؟
یادته روز آخر وصیت نامه نوشتی؟
آخه بی انصاف ما اینجا مردیم آخه؟
کاش دستم به جایی می رسید تا کاری واست می کردم.
بزرگمهر ....

Monday, June 22, 2009


امروز معلوم شد که بزرگو بردن اوین
از اینکه هنوز زنده ای خیلی خوشحالم
طاقت بیار پسر

Sunday, June 21, 2009


چند روزه که ننوشتم...
چند روزی می شه که خیابونا بستر خشونتو درگیریه
روزا خیلی کوتاه شدن
دیروز بزرگمهرو گرفتن
مامانم اینا کسی نمیدونه
به کسی نگفتیم
هرچی سعی کردم متقاعدشم کنم نتونستم
رفت و همرو غصه دار کرد
ولی من امید وارم که زود برگرده و بازهم خاطراتمونو با حرفای شیرینش تازه کنه
خیلی مردی پسر
بهت حسودیم می شه
از همون خدایی که تو رو آفرید می خوام که تورو دوباره بهمون برگردونه
خدایا خودت کمکش کن

Thursday, June 11, 2009


در روح و جان من مي‌ماني اي وطن

به زير پا فتد آن دلي، كه بهر تو نلرزد

شرح اين عاشقي ، ننشيند در سخن

كه بهر عشق والاي تو ، همه جهان نيرزد

اي ايران ايران دور از دامان پاكت دست دگران ، بد گهران

اي عشق سوزان ، اي شيرين‌ترين روياي من تو بمان ، در دل و جان

اي ايران ايران ، گلزار سبزت دور از تاراج خزان ، جور زمان

اي مهر رخشان ، اي روشنگر دنياي من به جهان ، تو بمان

سبزي صد چمن ، سرخي خون من ، سپيدي طلوع سحر ، به پرچمت نشسته

شرح اين عاشقي ، ننشيند در سخن

بمان كه تا ابد هستيم ، به هستي تو بسته

اي ايران ايران دور از دامان پاكت دست دگران ، بد گهران

اي عشق سوزان ، اي شيرين‌ترين روياي من تو بمان ، در دل و جان

اي ايران ايران ، گلزار سبزت دور از تاراج خزان ، جور زمان

اي مهر رخشان ، اي روشنگر دنياي من به جهان ، تو بمان